Che Guevara چه گوارا

Che Guevara چه گوارا


*



کانون وبلاگ‌نویسان ایران


نه به اعدام




Atom 1.0
RSS 2.0

لينك ها

کانون وبلاگنويسان ايران پنلاگ
کانون وبلاگنويسان ايران وبلاگ اعضا

شبح
سياهكل
آتش
گل کو
companero che
سرزمين آفتاب
مطالعات فرهنگی رادیکال
قاصدک مبارز
ناهید رکسان
سعيد سامان
من و پالتاک
ایسکرا
نيك آهنگ كوثر
ملا حسني
شادی شاعرانه
با حسی به سرخی خون ایستاده ام
يک گيله مرد
لندني
بادبان
تا آزادی
گلشن سنتر
خواندني ها
آزادی نو
خسن آقا
نانا
شمرنامه
سیپریسک
خرس مهربان
این بشر زمینی
رک گو
یزیدم
قمارعاشقانه
حاشیه دو نفری
داستان‌گو
اصغرآقامعروف به هادی خرسندی
آفساید
پنجره گشوده-عزيزِِی
دوستداران احسان طبری
بامداد
گوشزد
نگاه
وب . آ . ورد
و چه و چه و چه
علی جوادی- اتحاد کمونیسم کارگری
سیامک ستوده
آزادی بیان
نشريه دانشجويي بذر
کمونيست
هواداران سازمان فداييان اقليت
دانشجوی کمونیست
اتحاديه جوانان سوسياليست انقلابي
(YCO) سازمان جوانان کمونيست
گزارشگران بدون مرز
مبارزه برای لغو اعدام
(مانیها(تخصصی شعر


آرشيو

نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
ژوئن 2005
مهٔ 2007
سپتامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مارس 2008
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
دسامبر 2009

اعضای پن‌لاگ


This page is powered by Blogger. Why isn't yours?
    ۲۷ بهمن ۱۳۸۳


شخص دوم مملکت - بخوانيد اينترنت

در خاطرات ليلي شيل* يعني همان خانم انگليسي که زن سفير وقت بريتانياي کبير (بخوانيد صغير چون ظاهرآ فقط همان يک جزيره برايش باقي مانده است) در زمان ناصر الدين شاه و اميرکبير بود ، خوانده بودم که پسر ميرزا آقا خان نوري چون پدرش خود را "شخص اول مملکت" ميناميد –پسر نيز خودش را شخص دوم مملکت ميخواند. باز هم به ياد فئوداليزم متمول قرن گذشته ميافتم که به واسطه پول يامفت يک ماشين را از اروپا خرکش ميکردند تا اينکه برسند به دورغوز آباد سفلي و اين موضوع موجب افتخار بود که در اين کوره دهات اولين اتومبيل متعلق به فلان خان بوده است و اين افتخار شايد هنوز موجب مباهات فلان خانواده اي باشد که نصف زمين هايشان را رضا شاه بالا کشيد و قسمتي را شاپور علي رضا و مابقي ماند تا آخوندها ملاخور کنند.

تا آنجايي که من ميدانم تيم برنز لي آمريکايي را پدر وب و پدر وبلاگنويسان مي نامند.مبحث حاکميت اينترنت هم هنوز بين اروپا و آمريکا از يک طرف و چين و برزيل و سازمان هاي جامعه مدني از سوي ديگر مورد بحث است . باز هم بحث ديگري مابين خصوصي بودن اينترنت و يا در دست حکومت ها بودن در جريان است.بهر صورت در اين بين هيچکس از احوالات پسر خاله خود خوانده وطني اينترنت يعني همان جناب حسين درخشان نميپرسد و نکته قابل توجه اينجاست که در اجلاس ژنو نه بعد از سخنراني کوفي عنان و نه قبل از آن هيچکس اسمي از حسين درخشان نبرد و اين ظلمي است در حق همان خاني که اتومبيلش را از اروپا تا دورغوزآباد سفلي خرکش کرده بود.باز هم ياد تکه اي از تاريخ مي افتم ، اينکه با ورود برق به ايران هر کسي که مغازه الکتريکي باز کرد اسم مغازه اش را اديسون گذاشت و مردم برق نديده و دود چراغ خورده ايراني که شنيده بودند بايد از برق بترسند و ميترسيدند ، سيم کش ها وطني را اديسون ميناميدند. ارج و قرب اين اديسون هاي وطني تا بدانجا بالا رفته بود که ملت ، فرزندانشان تشويق ميکردند تا درس بخوانند و مانند اديسون محله شوند و از برق نترسند و برق نگيردشان. تمام اينها مقدمه اي بود براي اينکه بگويم پس از انجام انتخابات و رسميت يافتن کانون وبلاگنويسان ايران، اولين برخورد با کانون از طرف اين پسر خاله خود خوانده وطني اينترنت يعني حسين درخشان انجام شد . همه رو برق ميگيره ما رو چراغ نفتي. ما که فکر ميکرديم تيم برنزلي برايمان پيام بفرستد و بزرگوارانه استفاده هاي غير متعارف از اينترنت را به ما گوشزد کند ، حسين درخشان نصيبمان شد. همه را مار ميگزه ما رو بازم چراغ نفتي !!
بهرصورت ضرورتي به جوابگو بودن به اتهامات و اراجيف اين بادکنکي که توسط اصلاح طلب باد شده است نمي بينم و کوتاه و مختصر نوشتم که اگر نميداند –بداند که ما مي دانيم.
*
دوستي تذکر داده که اين ليدي شيل است و نه ليلي شيل. وقتي تيم برنز لي اسمش ميشود حسين درخشان ، خوب ليدي شيل هم ميشود ليلي شيل.


نوشته چه گوارا درتاريخ: ۱۱/۲۷/۱۳۸۳ ۰۴:۳۷:۰۰ بعدازظهر

|

    ۱۷ بهمن ۱۳۸۳



پرزيدنت جرج دبليو بوش، رييس جمهور ايالات متحده آمريکا،
ما امضاء کنندگان زير، بدين وسيله مخالفت خود را با دخالت نظامی در امور داخلی ايران اعلام می‌داريم. مسلماً با حضور اولين نظامی بيگانه در خاک ايران، دفاع از وطن در برابر اشغالگران حق طبيعی است و اين يعنی جنگ و کشتار.ما خواستار دموکراسی و آزادی هستيم؛ اما معتقديم که برقراری دموکراسی در ايران از طريق دخالت نظامی امکانپذير نيست و تنها به ريختن خون هزاران انسان از هر دو کشور و خسارات مالی فراوان می‌انجامد.لطفاً به جنگ افروزی و زورگويی پايان دهيد و جلوه خود و کشورتان را نزد آزاديخواهان جهان مخدوش نکنيد.
President George W. Bush, President of the United States of America,
WE, the undersigned, would like to emphasize our opposition to military interference in the internal affairs of Iran. As a sovereign, independent people, Iranians have every right to defend their country against the intrusion of external forces. That is WAR leading to massacre, human misery and chaos and ruining the resources of Iran and its people.We, the undersigned, hereby wish to manifest our desire for freedom and democracy in Iran, which can be achieved without the imposition of force or the shedding of blood of people from either of our countries.Please stop instigating war and imposing force and do not stain your pride and harm your nation's image in the eyes of freedom-lovers of the world.


نوشته چه گوارا درتاريخ: ۱۱/۱۷/۱۳۸۳ ۰۱:۳۰:۰۰ بعدازظهر

|